سال پیش که آمد، میماند. بعد که خودش جدی جدی آمد، گفتیم: ای بابا باز این آمد! این دفعه میخواهد کی کنار بکشد. و هر روز صبح که بیدار میشدیم منتظر بودیم که در اخبار اعلام کنند به نفع همانی که اسمش را نمیبرم کنار رفته است. تا اینکه روز مناظره او با همان شد. شروع کرد ادای بچه مثبتها را درآوردن و خودش را لوس کردن. آخر مناظره هم کشید کنج رینگ و طرف مقابل هم چپ و راستش کرد. گفتیم نامرد آمده بود که بگوید این یکی قوی تر است و حرفش حرف حساب!
خلاصه، نتایج اعلام شد دیدیم این شده است نفر سوم! باورمان نمیشد که ۶۰۰ هزار نفر به این رأی داده باشند. وقتی همه به تقلب اعتراض کردند این هم اعتراض کرد. گفتیم: عجب! نکند این آنقدرها هم که ما فکر میکردیم بیمصرف نباشد. همینجور در شک ماندیم تا اینکه جمعه شد و نماز جمعه شد و حرفهایی زده شد و تهدیدهایی شد. باز دیدیم این کنار نکشید. گفتیم: ای بابا! برو دیگر. ما که حوصلهمان سر رفت از بس تو ادای آدمهای جدی و حسابی را درآوردی. ولی باز نرفت. با خودمان گفتیم یعنی ممکن است ما اشتباه کرده باشیم؟ شنبه، خیلیها را کشتند، یکشنبه، خیلیها را کتک زدند، دو شنبه، خیلیها را دستگیر کردند؛ ولی او ساکت بود. گفتیم طفلک حرف زدن بلد نیست. خودمان توی تلویزیون دیدیم که حتی کروبی هم بهتر از او حرف میزد. تا اینکه سه شنبه شد و بالاخره آمد و انصرافش را اعلام کرد.
آخیششششش، راحت شدیم
خلاصه، نتایج اعلام شد دیدیم این شده است نفر سوم! باورمان نمیشد که ۶۰۰ هزار نفر به این رأی داده باشند. وقتی همه به تقلب اعتراض کردند این هم اعتراض کرد. گفتیم: عجب! نکند این آنقدرها هم که ما فکر میکردیم بیمصرف نباشد. همینجور در شک ماندیم تا اینکه جمعه شد و نماز جمعه شد و حرفهایی زده شد و تهدیدهایی شد. باز دیدیم این کنار نکشید. گفتیم: ای بابا! برو دیگر. ما که حوصلهمان سر رفت از بس تو ادای آدمهای جدی و حسابی را درآوردی. ولی باز نرفت. با خودمان گفتیم یعنی ممکن است ما اشتباه کرده باشیم؟ شنبه، خیلیها را کشتند، یکشنبه، خیلیها را کتک زدند، دو شنبه، خیلیها را دستگیر کردند؛ ولی او ساکت بود. گفتیم طفلک حرف زدن بلد نیست. خودمان توی تلویزیون دیدیم که حتی کروبی هم بهتر از او حرف میزد. تا اینکه سه شنبه شد و بالاخره آمد و انصرافش را اعلام کرد.
آخیششششش، راحت شدیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر